تیغ آبدار

 

تیغ آبدار
شد مدتی نیامد از دل برون صدایی
زین خانه می شنیدم آواز آشنایی
یا رب گر گذر شد در شهر ما که باشد
هر خانه بزم ماتم هر کوچه کربلایی
اشک بلا کشان را خالی ز نفع مشمر
کاین طفل رفته رفته ره میبرد به جایی
ما را که ره به منزل خواهد نمود یارب
نی کرد کاروانی نه ناله درایی
دارد قتیل مسکین روشن ترین تمنا
چون تیغ آبدارت هر سو دهد صلایی
میرزا محمد حسن قتیل لاهوری رح

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *